درباره وبلاگ


به وبلاگ خودتون خوش آمدیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 145
بازدید ماه : 359
بازدید کل : 98967
تعداد مطالب : 129
تعداد نظرات : 200
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


کد تغییر شکل موس

پـــاتــــــــــــــوق دخــــــــتر پــــــــسرای بـــــاحال
خـــــــــعلی باحالــــــــــــــه




میگن آرامش یعنی هروقت قهر کنی مطمئن باشی کسی جاتو نمی گیره ما که تا یه عشوه اومدیم طرف عروسی کرد رفت ! والااااا

شنبه 22 تير 1392برچسب:, :: 17:0 ::  نويسنده : روژینا
میخوام ببینم چندتا فیسبوکی اینجا داریم؟لطفا همه جواب بدین اگه ندارینم باز جواب بدین اگه که دارین اسمو فامیلتونو تو نظرات بذارین. من خودم شخصا فیس بوک دارم تازه تو فیسم یه پیج درست کردم بنام همه باحالا کلا من دیگه از پشت لپتاپ در طول روز بلند نمیشم هی در حال مطلب گذاشتن تو فیسبوک شخصیمو پیجمو اینجاهستم همه ی کلاسامو گذاشتم کناااااار نبابا شوخی کردم در کنار کارای روزمره م اینکارارم انجام میدم خب بحثو عوض نکنیم فیس بوک داری یا نه؟

شنبه 22 تير 1392برچسب:, :: 1:34 ::  نويسنده : روژینا
عیب نداره که " تنهایی " عیب نداره که شبا بدون " شب بخیر " می خوابی ... عیب نداره که جمله ی "دوستت دارم " رو نمیشنوی ... عیب نداره که دلش دیگه برات " تنگ " نمیشه ... عیب نداره حرفاتو باید تو تختت با " خودت " بزنی ... عیب نداره زیر بارون بدون ☂ ، باید " تنها " خیس شی ... عیب نداره که کسی نیست " درد " هاتو بهش بگی ... عیب نداره گلم ، " خدا بزرگه " اونم تنهاست ، بدون شب بخیر می خوابه ، دوستت دارم های تورو میشنوه و دلش برات تنگ میشه ! حرفاتو به اون بزن ، زیر بارون باهاش قدم بزن....

جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:56 ::  نويسنده : روژینا
رفتم پیش دکتر روانشناس میگه به مشکلات بخند! منم تصمیم گرفتم حرف دکترم رو گوش کنم! مرغ کیلویی هـفـت هزار تومن! (هـهـه) نان 300 تومن!( ههه!) برنج کیسه ای 40 هزار تومن! ( ای خدا مردم از خنده ههه!) روغن دولیتری 10 هزار تومن( ههه آی دلم !) قند کیلویی دوهزار و پونصـد ! (به من چه آخه من که چایی خور نیستم ههه!) کره و پنیر و شیر و ماستو...( اینا هم ههه!) شهریه باشگاه: اوه ولش کن من ک چن ماهه بی خیاله باشگا شـدم (ههه) وسیله ی طبی پـاهـام بــِر ِیس *بالای 1 میلیون* منو این همه خوشبختی محـالـه ، محالــه

جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:52 ::  نويسنده : روژینا
چند مرد در رختکن يک باشگاه ورزشى مشغول لباس پوشيدن بودند که تلفن یکیشون که روى نيمکت بود زنگ زد. مرده گوشى را برداشت، دکمه صداى بلند آن را فعّال کرد و شروع به حرف زدن کرد. توجه بقيه هم به مکالمه تلفنى او جلب شد. مرد: سلام زن: عزيزم، منم. تو هنوز توى باشگاهى؟ مرد: آره زن: من الان توى مرکز خريد هستم. اينجا يک مغازه، پالتو پوست خيلى قشنگى داره که قيمتش سه ميليون تومنه. از نظر تو اشکالى نداره بخرم؟ مرد: چه اشکالى داره؟ اگه خوشت اومده بخر. زن: ضمناً از جلوى يک ماشين فروشى رد شدم. يک بنز2007 خيلى خوشگل گذاشته بود پشت ويترين. مرد: چند بود؟ زن: 45 ميليون تومن مرد: باشه، بخرش. فقط مطمئن شو که دست اول باشه . زن: عالى شد! آخرين چيز هم اين که اون خونه‌اى که پارسال ديديم يادته؟ صاحبش حالا راضى شده نهصدو پنجاه ميليون تومن بفروشدش. مرد: بهش بگو نهصد ميليون. فکر کنم قبول کنه. ولى اگه هيچ جورى قبول نکرد.پنجاه ميليون اضافه‌ش را هم بده. خونه خيلى خوبيه. زن: باشه. خيلى ممنون. دوستت دارم عزيزم. مى‌بينمت. مرد: خداحافظ! مواظب خودت باش. مرد تلفن را قطع کرد. بقيه مردها در رختکن باشگاه هاج و واج به او نگاه مى‌کردند و دهنشان باز مونده بود. مردى که تلفن را جواب داده بود لبخندى زد و پرسيد: اين تلفن موبايل مال کى بود؟

جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:49 ::  نويسنده : روژینا
ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻢ ﯾﻪ ﮐﺎﺭﺕ ﺷﺎﺭﮊ ﺑﺨﺮ ﻭﺍﺳﻢ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﯾﻬﻮ ﺁﻧﺘﻦ ﮔﻮﺷﯿﺶ ﺭﻓﺖ ﻣﻦ ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺍﻟﻮﻭ ﺍﻟﻮﻭ… ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﻫﯽ ﺍﻟﻮﻭ ﺍﻟﻮﻭ ﻧﮑﻦ ﺍﺻﻼ ﺻﺪﺍﺕ ﻧﻤﯿﺎﺩ

جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:48 ::  نويسنده : روژینا
یکی از حسرت های بچگیم خون دماغ شدن بود ! خیلی حس و ژست باکلاسی بود . . . همه بهت توجه می کردن در حد شهید زنده

جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:46 ::  نويسنده : روژینا
معرفی دست خط دکتر ! چیزی که تو می بینی: ∮₪₩₮£ چیزی که داروخانه می خونه : آسپیرین ۵۰۰ میلی گرم !

جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:43 ::  نويسنده : روژینا
من میخوام ببینم اونی که داشت ذبان فارثی رو اخطراء میکرد اون روض اول … چی شد که تثمیم گرفط غورباقه ق اولش غاف باشه غ دومش قین ؟

جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:43 ::  نويسنده : روژینا
وقتی ناراحتین از ۱ تا ۱۰ بشمرین. اگه آروم نشدین تا ۲۰ ادامه بدین نشد تا ۳۰ و همینجور ادامه بدین تا بشین! من الان به ۲۱۶۶۶۵۰۰۰۹۶۸۷۱۱۲۰۰۱۲ رسیدم

جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:36 ::  نويسنده : روژینا

شرکت سایپا از نصب کیسه های هوا به روی محصولات خود خبر داد!



جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:22 ::  نويسنده : روژینا

بد‌ترین ضربه‌ای که دخترا میخورن خیانته
اما بد‌ترین ضربه‌ای که یه پسر می‌خوره،
زمانیه که می‌فهمه سیستمش بازی مورد علاقشو ساپورت نمی‌کنه ..!



جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 18:20 ::  نويسنده : روژینا

راستش می خواستم یه اعترافی بکنم : یکی از اعضای بدن من پیوندیه… ابروهام !



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:44 ::  نويسنده : روژینا

گاهی کسـی رو دوست داری ، نمی فهمد ! گاهی کسی تو را دوست دارد ، نمی فهمی!خلاصه بلانسبت یه سری خر و گاو جمع شدیم دور هم تشکیل اجتماع دادیم:|



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:42 ::  نويسنده : روژینا

قانون پایستگی تو خانه ما : لپتاپ خاموش نمی شود بلکه از فردی به فرد دیگر ربوده میشود …



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:41 ::  نويسنده : روژینا

باید به بعضیا گفت : غلط کرده هرکی گفته من برای تو تره هم خرد نمیکنم ! من برای تو خیلی چیزا خرد میکنم ! مثلا دندونات یا حتی قلم پات …



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:40 ::  نويسنده : روژینا

یکی از سخت ترین کارای دنیا اینه که برای دیگران توضیح بدی دقیقا چه مرگته … ::



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:39 ::  نويسنده : روژینا

موبایلم هر سه روز یه بار صداش در نمیاد، ولی فقط کافیه صندلی عقب یه تاکسی به صورت فشرده بشینم که نتونم دست تو جیبم کنم، اونوقته که دیگه…



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:39 ::  نويسنده : روژینا

هر وقت کسی بهتون گفت : یه چیزی بگم ؟ بگید نه نگو … چون اگه بگی بگو ، میگه هیچی ولش کن ! پیشگیری بهتر از درمان است … البته اینا کلا لاعلاج هستن !



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:38 ::  نويسنده : روژینا

شیرین ترین لحظه زندگی اونجاییه که با یه پوتین سربازی میزنی تو دهن کسی که میگه ما فقط دو تا دوست معمولی هستیم … تو این زمینه دیگه دمپایی ابری خیس جواب نمیده …



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:34 ::  نويسنده : روژینا

همه نیمکتهای پارک ۲ نفره اند… . . . بیخیال رو چمن میشینم



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:33 ::  نويسنده : روژینا

پرسید: به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه میخواستم با تمام وجودم داد بزنم :به خاطر تو، بهش گفتم:بخاطر هیچکس پرسید پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد به خاطر تو، با یک بغض غمگین گفتم:بخاطر هیچ چیز ازش پرسیدم:تو بخاطر کی زنده هستی؟ ر حالیکه اشک در چشمانش جمع شده بود گفت: بخاطر کسی که بخاطر هیچ چیز زنده است!!!!



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:30 ::  نويسنده : روژینا

به سلانتی خودمون که همیشه اونی شدیم که بقیه میخواستن ، اما هیشکی اونی نشد که ما میخواستیم!!



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:29 ::  نويسنده : روژینا

خدایا تو گفتی از رگ گردن به من نزدیک تری، این حرفا در سطح درک و شعور من نیست، یه دقیقه بیا پایین بغلم کن...!!!!!



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:28 ::  نويسنده : روژینا

سال ۱۳۶۰ : پسر : من عاشقتم … دختر : من با یکی دیگه رابطه دارم! پسر : میکشــــــمت! (قتل) سال ۱۳۷۰ : پسر : من عاشقتم … دختر : من با یکی دیگه رابطه دارم! پسر : باشه . ( خودکشی ) سال ۱۳۸۰ : پسر : من عاشقتم … دختر : من با یکی دیگه رابطه دارم! پسر : باشه منم میرم یکی دیگه پیدا میکنم :دی سال ۱۳۹۰ : پسر : من عاشقتم … دختر : من با یکی دیگه رابطه دارم! پسر : اوکی. صبر میکنم تا باهم بهم بزنین



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:26 ::  نويسنده : روژینا

چن روز پیش تا تو تاکسی نشستم دیدم دوست پدرم عقب تاکسی نشسته، به روی خودم نیاوردم که دیدمش. ۵ دقیقه بعد اومد کرایه رو حساب کنه و گفت: آقا ۲ نفر حساب کنین لطفا! من بسی خجالت زده دستشو گرفتم و کلی باهاش کشتی گرفتم که: توروخدا شرمنده نکنین! آخه این چه کاریه و این حرفا…



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:26 ::  نويسنده : روژینا

ﺷﺎﻧﺲ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺍﺧﺘﺮﺍﻉ ﺷﺪ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﻢ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻦ ﺑﺎ چی ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻦ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻥ !



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:25 ::  نويسنده : روژینا

پنج تا داداش پولاشونو رو هم میذارند تاکسی می خرند بعد از چند وقت ورشکست می شند اگه گفتی چرا ؟ آخه پنج تایی با هم می رفتن مسافرکشی…



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:24 ::  نويسنده : روژینا

در ظرف ماست موسیرو قبلا به خاطر لذتش لیس می زدم، الان به خاطر قیمتش



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:23 ::  نويسنده : روژینا

من عاشق این سوالم : من کجای زندگیتم ؟ بعد طرف بگه : خره تو خود زندگیمی …



چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, :: 21:22 ::  نويسنده : روژینا